جدول جو
جدول جو

معنی بابا کمال - جستجوی لغت در جدول جو

بابا کمال
(کَ)
قریه ای در میان خرم آباد و نهاوند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یکی از یازده قریۀ معروف اردکان فارس است. (جغرافیای غرب ایران ص 110). قریه ای است به سه فرسنگی میانۀ جنوب و مشرق اردکان. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 65 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 3 هزارگزی راه مالرو کور به ساردوئیه واقع است و 22 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غِ کَ)
باغی بوده است به یزد منسوب به کمال کاشی: مزار سادات عریضی مشهور به قل هوالله احد به خارج یزد متقارب باغ کمال کاشی است. (از تاریخ جعفری یزد ص 127). آن باغ را محمد بن مظفر بخرید و وقف مقابر مسلمانان کرد و آن باغی مشجر و مکروم بود، در سال ستین و سبعمایه (760 هجری قمری) از مالکان بخرید و وقف کرد بر مؤمنین و مؤمنات... و در باغ کمال مدفن ابدالان و خاک خفتگان بسیار است مثل باباناصر و کاکامحمد و دولت مجنونه. (همان کتاب ص 132)
لغت نامه دهخدا
(کَ لِ جَ)
عارفی است. جامی آرد: چون خدمت باباکمال جندی در خدمت شیخ نجم الدین مرتبۀ تکمیل و کمال یافت حضرت شیخ خرقه بوی داد و گفت: در دریای ترکستان مولانا شمس الدین مفتی را فرزندی است که وی را احمدمولانا می گویند خرقۀ ما را بدو رسان و تربیت از وی دریغ مدار. چون باباکمال به جند رسید جمعی کودکان بازی میکردند و احمدمولانا چون هنوز کودک بود در میان ایشان بود اما بازی نمیکرد و جامه های ایشان نگاه میداشت، چون باباکمال را دید برخاست و استقبال وی کرد و سلام گفت و بعد از آن گفت ما جامۀ دیگران نگاه میداریم و شما جامۀ ما نگاه دارید. خدمت بابا وی را کنار گرفت و ب خانه مفتی برد و گفت این فرزند را در کار من کن. مفتی گفت این فرزند مجذوب است شاید که خدمت شایسته نتواند کرد برادر خردتر وی دانشمند مولانا بغایت زیرک است و مؤدب. باباکمال گفت وی نیز با نصیب گردد ما بحوالۀ شیخ بخدمت وی آمدیم. احمدمولانا در اندک فرصتی تربیتی تمام یافت و صیت کمالات وی منتشر شد و بسی از طالبان در صحبت وی تربیت یافتند و بمرتبۀ کمالات رسیدند... (نفحات الانس چ هند ص 280)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بابا شمل
تصویر بابا شمل
لوطی داش مشدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با کمال
تصویر با کمال
دارای کمال، فاضل، کامل
فرهنگ لغت هوشیار
ازتوابع دهستان چهاردانگه سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی